مدیریت Management

مدیریت اجراییExecutive management, business

مدیریت Management

مدیریت اجراییExecutive management, business

تحلیل نقطه سربه سرAnalysis wreck

تحلیل نقطه سربه سر

Analysis wreck

از آنجا که ارزیابی طرحها در بیشتر اوقات در شرایط عدم اطمینان صورت می گیرد و از آینده اطلاعی در دست نمی باشد ممکن است در تخمین های اولیه دچار اشتباه شود. پروژه پیشنهادی نهایی به هر شکلی که باشد اجزای تشکیل دهنده گوناگون آن باید برای بالا بردن دقت مورد بررسی قرار گیرد. تصمیمات مربوط به سرمایه گذاری متأثر از بسیاری تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و همچنین تغییرات در تکنولوژی، سطح قیمت ها و قابلیت تولید است. لذا برای اینکه تخمین های انجام شده با ضرایب اطمینان بالا صورت گیرند باید معیار تحلیل نقطه سربه سری را انجام داد.

تحلیل نقطه سربه سر

از آنجا که ارزیابی طرحها در بیشتر اوقات در شرایط عدم اطمینان صورت می گیرد و از آینده اطلاعی در دست نمی باشد ممکن است در تخمین های اولیه دچار اشتباه شود. پروژه پیشنهادی نهایی به هر شکلی که باشد اجزای تشکیل دهنده گوناگون آن باید برای بالا بردن دقت مورد بررسی قرار گیرد. تصمیمات مربوط به سرمایه گذاری متأثر از بسیاری تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و همچنین تغییرات در تکنولوژی، سطح قیمت ها و قابلیت تولید است. لذا برای اینکه تخمین های انجام شده با ضرایب اطمینان بالا صورت گیرند باید معیار تحلیل نقطه سربه سری را انجام داد.

در تحلیل هزینه- فایده و ارزیابی اقتصادی طرحها بعضی مواقع مسائلی پیش می آید که در آنها برای یکی از پارامترها اطلاعات کافی در دست نمی باشد. همچنین ممکن است هدف این باشد که کمترین قیمت و مقدار تولید تعیین شود بطوریکه در آن قیمت و مقدار پروژه بتواند بدون در خطر افکندن وضع مالی خود به فعالیت ادامه دهد. در این گونه موارد از روشی استفاده می شود که در اصطلاح اقتصادی تحلیل نقطه سربه سر گفته می شود. از دید فنی تحلیل نقطه سربه سر تکنیک مهمی است که جهت مطالعه روابط بین هزینه ها، درآمد و سود به کار می رود و طبق تعریف نقطه سربه سر نقطه ای است که درآن بهره برداری از طرح نه سود و نه زیان ایجاد می کند. به عبارت دیگر تحلیل نقطه سربه سری، نقطه ای را تعیین می کند که درآن درآمد فروش برابر با هزینه های تولید است و بدین ترتیب جهت تجزیه و تحلیل این موضوع که تغییر حجم محصول چه اثر برسود خواهد داشت مورد استفاده قرار می گیرد.


نقطه سربه سری را می توان به سه صورت زیر محاسبه نمود:

روش اول- به صورت سطح تولید یا درصد ظرفیت بهره برداری

در این حالت سطح تولیدی تعیین می شود که درآن هزینه کل طرح با درآمد کل طرح برابر باشد. نقطه سربه سر در این حالت به طریق جبری به صورتزیر محاسبه می شود:

کل هزینه ها= کل فروش

ژ

TR (Total Revenue)= کل فروش

TC (Total Cost)= کل هزینه ها

P (price)= قیمت محصول

Q (Quantity)= تعداد محصول

TFC (Total Fixed Cost)= کل هزینه ثابت

TVC (Total Variable Cost)= کل هزینه متغیر

AVC (Average Variable Cost)= هزینه متغیر به ازاء واحد محصول

AC (Average Cost)= هزینه به ازاء واحد محصول

در فرمول فوق نقطه سربه سر از رابطه بین هزینه های ثابت و تفاوت قیمت فروش واحد و هزینه های متغیر واحد تعیین می شود و سه نتیجه عملی از تحلیل نقطه سربه سری در این حالت حاصل می گردد.

هرقدر هزینه های ثابت بالاتر باشد نقطه سربه سر نیز بالاتر خواهد بود.

هرقدر تفاوت بین قیمت فروش واحد و هزینه های عملیاتی متغیر بیشتر باشد نقطه سربه سر پایین تر خواهد بود و در این حالت هزینه های ثابت از طریق تفاوت بین قیمت فروش واحد و هزینه های متغیر واحد سریعتر جذب می شود.

یک نقطه سربه سر بالا نامتناسب است زیرا شرکت را در مقابل تغییرات سطح تولید (فروش) آسیب پذیر می سازد.

روش دوم- به صورت سطح درآمد یا فروش

محاسبه نقطه سربه سری براساس ارزش پولی فروش (به جای حجم فروش) غالبا مفید است. امتیاز اصلی این روش آن است که برای مؤسساتی که تولیدات متعددی با قیمت های فروش مختلف دارند یک نقطه سربه سری کلی محاسبه می نماید. به علاوه این روش به اطلاعات بسیار محدودی نیازمند است. تنها سه ارزش یعنی فروش، هزینه های ثابت و هزینه های متغیر ضروری است. پس در این حالت سطح درآمدی تعیین می شود که درآن سود اقتصادی طرح صفر است. به عبارت دیگر سطح درآمد با توجه به سطح تولید در نقطه سربه سر بصورت زیر محاسبه می شود.


روش سوم- به صورت سطح قیمت محصول

در این حالت سطح قیمتی تعیین می شود که در آن درآمد کل طرح مساوی هزینه کل باشد. این سطح قیمت بصورت زیر محاسبه می شود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد